نامهای تاریخی افغانستان
منبع ویکی پدیا
اطلاق افغانستان بر کل کشور افغانستان از مقولهٔ اطلاق جز به کل است. از لحاظ تاریخی قبایل افغان (که نام افغانستان از آنها گرفته شدهاست) در بخشهاش شرقی و جنوبی افغانستان کنونی میزیستند. با قدرت یافتن ایشان نام افغانستان بر کل قلمرو ایشان اطلاق شد. هرچند از لحاظ کاربرد سیاسی آن جدید است؛ اما این سرزمین کهن بوده و طی قرون متمادی با حدود مختلف بهنامهای گوناگون یاد شدهاست، که مهمترین آنها آریانا، خراسان و افغانستان است.[۱] مینویسد: کشوری که در تاریخ معاصر جهان به نام افغانستان یاد میشود، در قرون وسطی قسمتی از خراسان و در عهد باستان آریانا بودهاست.[۲]
الف - در منابع یونانی [ویرایش]
اراتستن[۳] (۲۷۶- ۱۹۶ ق. م.)، اولین نویسنده یونانی است که اسم آریانا را برای سراسر سرزمینهای میان کویر مرکزی ایران تا رود سند به استثنای باختر (بلخ) و سرزمینهای شمالی اطلاق کردهاست.[۴] بهگفتة ریچارد ن. فرای، بهکاربردن نام آریانا توسط اراتستن و نویسندگان بعد از او، برای بیشتر بخشهای مشرق ایران [یعنی افغانستان و سرزمینهای پیرامونش را جز باختر نشان میدهد که این اصطلاح را برای نمایاندن سرزمینهای غیریونانی استعمال کردهاند.[۵]
اما، استرابون[۶] (۶۳/۶۴ ق.م ـ ۲۱م)، جغرافیادان معروف عهد قدیم یونان، که اندکی بعد از سقوط دولت یونانی بلخ میزیست و از افغانستان امروزی با نام آریانا یاد کرده، باختر (بلخ) و سغد را هم جزئی از آریانا بهشمار آوردهاست.[۷].
کلاودیوس بطلمیوس[۸] (۸۳-۱۶۱ م.)، ریاضیدان، جغرافیادان و ستارهشناس که در اسکندریه مصر زندگی میکرد، نیز از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک ایران کنونی در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام آریانا یاد کردهاست..[۹]
خوراسان[۱۰] (خراسان) در زبان پهلوی به معنای شرق (یعنی جهت طلوع خورشید) است. چنان که فخرالدین اسعد گرگانی در داستان ویس و رامین که به سال ۴۴۵ هجری قمری سرودهاست، در بارهٔ معنای آن میگوید: از آن خورآید یا خورشید از آنجا برآید).
خوشا جا یا بر و بوم خراسان |
|
دروباش و جهان را میخورآسان |
زبان پهلوی هر کاو شناسد |
|
خراسان آن بود کز وی خور آسد |
خور آسد پهلوی باشد خور آید |
|
عراق و پارس را خور زو براید |
خوراسان را بود معنا خورآیان |
|
کجا از وی خور آید سوی ایران |
چه خوش نامست و چه خوش آب و خاکست |
|
زمین و آب و خاکش هر سه پاکست[۱۱] |
این اصطلاح ظاهراً در عهد ساسانیان، پس از سدهٔ سوم میلادی پدید آمده و از قرن پنجم تا قرن نوزدهم میلادی در مورد افغانستان و سرزمینهای همجوار آن اطلاق گردیدهاست.[۱۲]
عبدالحی حبیبی، مورخ افغان، مینویسد:
- نام بخش اعظم سرزمین افغانستان غربی و شمالی تا تخارستان و مجاری هیلمند (= هیرمند) و کابل در قرن هفتم میلادی «خراسان» بود و چنین به نظر میرسد که این نام در عهد ساسانیان از قرن پنجم میلادی به بعد شهرت یافتهاست.[۱۳]
اگر در اینجا آقای حبیبی به قرن هفتم میلادی اشاره میکند، به دلیل این است که کتاب او راجع به تاریخ پس از اسلام افغانستان است. اما نامبرده معتقد است که در دورهٔ پیش از اسلام نیز نام افغانستان خراسان بودهاست. چنان که او مینویسد:
- «در بارهٔ اینکه کلمهٔ «خراسان» بر همین افغانستان در ازمنهٔ قبل از اسلام هم اطلاق شده و شامل تمام این سرزمین بوده، اسنادی موجود است، که در مسکوکات هفتلیان این پادشاهان را «خراسان خواتاو» یعنی «خراسان خدای» نوشتهاند، و باز هم در یکی از مسکوکات زبان پهلوی «تگین خراسان شاه» دیده میشود، که بر رخ دیگر همین سکه هیکل نیم تنهٔ مونث موجود است که به دور رخش هالهٔ نور منقوش است... و عین همین شکل را خسرو دوم ساسانی به یاد گرفتن خراسان از تصرف هفتالیان حدود ۶۱۳ میلادی ضرب کردهاست... و میتوان حدس زد که هیکل تنهٔ مونث و هالهٔ نور سمبولی از کشور خراسان و مطلع الشمس عرب باشد.»[۱۴]
دائرةالمعارف «جهان اسلام» مینویسد:
- «... اگرچه نام افغانستان نخستین بار در قرن ۱۰ م/۴ ه. ق. به کار رفته و به سرزمینی در شرق افغانستان کنونی تا رود سند اطلاق شدهاست، لکن ظاهراً اخیرترین و جامعترین نام این سرزمین همانا «خراسان» بودهاست.»[۱۵]
به گفته اصطخری، شهرهای بزرگ خراسان چهار شهر است: نیشابور، مرو، هرات و بلخ.[۱۶] و نیز لسترینج، در جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، مینویسد:
- «خراسان در زبان قدیم فارسی به معنای خاور زمین است. این نام در اوایل قرون وسطی بطور کلی بر تمام ایالات اسلامی که در خاور کویر لوت تا کوههای هند واقع بودند، اطلاق میشد و به این ترتیب، تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال خاوری به استثنای سیستان و قهستان در جنوب شامل میگردید... جغرافیانویسان مسلمان خراسان را به چهار بخش تفسیم کرده و هر کدام را به نام کرسی آن بخش، یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ میخواندند.»[۱۷]
نام افغانستان فقط از اواسط قرن هیجدهم میلادی یعنی از هنگامی که برتری سیاسی و نظامی قوم افغان بر سایر اقوام ساکن در آنجا استوار گردید و وحدت سیاسی کشور مجدداً احیاء گشت، «بواسطه کثرت جمعیت آن قوم به تمام کشور اطلاق شد»[۱۸] و سرانجام در قرن نوزدهم میلادی شهرت یافت.[۱۹]
اگرچه واژهٔ افغانستان، به عنوان نام رسمی این کشور، شاید بار اول در سال ۱۸۰۱ میلادی در قرارداد میان انگلستان و ایران، در مورد قلمرو به کار رفته باشد [۲۰]، اما کلمهٔ افغانستان، به مثابهٔ جا و مکان قبایل افغان (پشتونها)، نخستینبار در ، تألیف در اوایل سدهٔ چهاردهم میلادی، ذکر شدهاست.[۲۱] میگوید:
- در کتاب سیفی هروی، ۳۶ مرتبه کلمه افغانستان و دو مرتبه هم کلمه اوغانستان به کار رفتهاست. اما به محدوده کوچک در نواحی بنُو وزیرستان و اطرافش یعنی شهرهای در جنوب افغانستان، اطلاق میشدهاست.[۲۲]
به هر حال، اگرچه واژهٔ افغانستان به معنای «محل سکونت افغانها» پیش از تأسیس دولت احمدشاه درانی نیز وجود داشته است، منتها شاید درگذشته فقط محل سکنای طائفه یا طوائف پشتون در خراسان بزرگ را همیشه یا گاهی افغانستان مینامیدهاند.[۲۳] چنان که براساس نظر عبدالحی حبیبی، کلمهٔ افغانستان، به هنگام هجوم چنگیز و زمان آل کرت و افغاننشین (پشتو زبان) بوده است. او مینویسد:
- «نام افغانستان بار اول در تاریخ از همین زمان ذکر شده... در آن وقت کلمهٔ افغانستان بر سرزمین بین قندهار و غزنی تا دره سند اطلاق میشد.»[۲۴]
با این وصف، شاید در ابتداء این اسم میان سایر اقوام این کشور و حتی بین خود پشتونها چندان استعمال عمومی نداشت و بطور مسلم، مدتی طول کشید تا مردم به آن اُنس گرفتند. اما اکنون، این نام برای کشور کهن افغانها نه تنها در خود افغانستان، بلکه در تمام کشورهای جهان شهرت یافته و اسم آشنا است.[۲۵]